وی ادامه داد: یعنی بدون آنکه هزینه زیادی صرف ساخت یک فیلم بشود، بتوان به لحاظ محتوا و سوژه کار جالبی انجام داد البته این مساله به دلیل کمبود هزینه برای ساخت یا صرفه‌جویی در هزینه آن نبود بلکه بیشتر روی این مساله متمرکز بودم که آیا می‌شود با کمترین هزینه ایده‌ای را روی یک فیلم پیدا کرد که برای مخاطب جذاب و تاثیرگذار باشد، او را به تفکر وا دارد و در عین حال خسته‌کننده هم نباشد.

نویسنده «تا ۱۰ بشمار» با بیان اینکه در این فیلم سینمایی ۲ شخصیت اصلی از ابتدا تا پایان راه می‌روند، تصریح کرد: یکی از عادت‌های من نیز در گذشته این بود که شب‌ها زمان زیادی را قدم می زدم و به سوژه کارهایی که قرار بود بنویسم، فکر می‌کردم و تصورم این است که این موضوع باعث شد به ایده «تا ۱۰ بشمار» برسم.

اسلامی با اشاره به اینکه قصه «تا ۱۰ بشمار» برآمده از ذهن است، بیان کرد: تصور کنید مسابقه مهمی را پیش رو داشته باشید که نتیجه‌اش تعیین‌کننده باشد یعنی قرار باشد با فردی شروع به پیاده‌روی کنید و هر که بایستد، بازنده مسابقه است این ماراتن در ابتدا ساده است اما پس از یکی دو ساعت به قدری این سخت و سنگین می‌شود و فشار روانی شدیدی در فرد ایجاد می‌کند که ممکن است طرف آرزوی مرگ کند و دوست نداشته باشد مسابقه را ادامه دهد.

وی ادامه داد: در حقیقت در این مسابقه یک فشار روانی شدید حاکم است که ممکن است در ظاهر دیده نشود و یا در ساختار فیلم بدان پرداخته نشده باشد اما پاهای فرد از کنترل خارج می‌شود و سخت است که درست فکر کند و تصمیم بگیرد اما اگر خودمان را جای شخصیت قصه بگذاریم، می‌بینیم کار سنگین و تلخ و آزمایش روانشناختی سختی است.

نویسنده «تا ۱۰ بشمار» در بخش دیگری از صحبت‌های خود با بیان اینکه در چندین پروژه با فرید ولی‌زاده کارگردان همکاری داشته است، تصریح کرد: فیلمنامه این کار به گونه‌ای نبود که کسی بخواهد نظری روی آن اعمال کند چراکه همه اتفاقات پشت سر هم رخ می‌داد و اگر تغییری ایجاد می‌شد، ممکن بود فیلمنامه بهم بریزد.

اسلامی ادامه داد: کارگردان درک نسبتا خوبی از این کار داشت اما برخی از دیالوگ‌های من به لحاظ علمی برای بازیگران سخت بود و فکر می کنم ۳۰ درصد از دیالوگ‌ها را برای آنکه محاوره‌ای‌تر و راحت‌تر گفته شود، تغییر کرد اگرچه «تا ۱۰ بشمار» فیلم خوبی از آب درآمده است اما برخی مواقع حتی اگر یک کلمه جابه جا شود، انگار نویسنده تغییر می‌کند از سوی دیگر تصور من این است که اگر مسایل علمی دقیق با زبان عامیانه و به گونه‌ای گفته شود که در زبان بچرخد، مفهوم خراب می‌شود.

وی با بیان اینکه سعی نکرده است در همه فیلم از دیالوگ‌های پیچیده برای افراد خاص استفاده کند، گفت: دوست داشتم از یک مخاطب عام تا استاد دانشگاه، روانشناس، فیلسوف، فیزیکدان و… زمانی که فیلم را می‌بیند، لذت ببرد این ادعا که برای همه افراد فیلم می‌سازیم نه کاری سختی و نه ادعایی هنری است چراکه باید در یک فیلم برای همه افراد چیزهایی برای لذت بردن وجود داشته باشند

نویسنده «تا ۱۰ بشمار» افزود: البته از آنجاکه من از ابتدا می‌دانستم این فیلم قرار است در هنروتجربه به نمایش دربیاید، فیلمنامه را نوشتم و بیشتر تلاشم برای مخاطب خاص بود؛ مخاطبی که به هر حال سطحی از دانش پایه، فیزیک، روانشناسی و به طور کلی سینما را داشته باشد.

اسلامی با بیان اینکه قصه فیلم در چهار و پنج ساعت رخ می‌دهد، درباره چالش‌های نگارش فیلمنامه اظهار کرد: نوشتن فیلمنامه برای من سخت بود و تصورم این است که شاید برای هر فرد دیگری هم سخت باشد چراکه ابزار رایجی را که برای درآوردن قصه و داستان لازم است، کنار گذاشته بودم چراکه قرار بود فقط دو نفر باهم راه بروند، حرف بزنند و یکسری اتفاق رخ بدهد.

وی افزود: من تا به حال هیچ اثری با این داستان ندیده‌ام و فکر می‌کنم داستان جدیدی در تاریخ سینماست به همین دلیل باتوجه به علایقم تلاش کرده‌ام نوشته‌هایم بار علمی داشته باشد و یک چالش علمی را که برای همه ملموس باشد به نمایش بگذارد.

نویسنده «تا ۱۰ بشمار» تاکید کرد: اساسا معتقدم تا به حال هیچ فیلمی در ایران ساخته نشده است که درباره تئوری‌های علمی و مسایل علمی که در زندگی روزمره قابل لمس است، صحبت کرده باشد و یا حداقل من ندیده‌ام شاید به این دلیل که این موضوع به مذاق بسیاری خوش نمی‌آید البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که موضوع علمی این است که خود فیلم درباره یک تئوری علمی صحبت کند نه این که درباره داشمندان باشد و یا دیالوگ‌هایی درباره مسایل علمی داشته باشد

اسلامی با اشاره به اینکه هر فیلمی یکسری پیام‌های فرعی و یک پیام اصلی دارد، گفت: اگر بخواهم به پیام‌های فرعی «تا ۱۰ بشمار» اشاره کنم باید بگویم نحوه تعامل، ارتباط برقرار کردن، بحث کردن برای حل ریشه‌ای مشکلات به ویژه در این فیلم حل ریشه‌ای مشکلات یک زوج از جمله پیام‌های فرعی این فیلم سینمایی‌ست.

وی ادامه داد: پیام‌های فرعی این فیلم می‌تواند تا حدودی پیام اصلی آن نیز باشد یعنی ایجاد یک موقعیت درست برای اینکه افراد بتوانند درباره مشکلات خود با هم صحبت کنند و این اتفاق باید از جای درستی شروع شود همچنین تعامل درست میان ۲ فرد و صحبت کردنی که به نتیجه مثبتی برسد نیز جزو پیام‌های فرعی این فیلم سینمایی است.

نویسنده «تا ۱۰ بشمار» با بیان اینکه بسیاری از فیلم‌های بزرگ سینمایی با وجود آنکه جایزه گرفته‌اند و ستایش شده‌اند، پیام اصلی ندارند، اظهار کرد: من عمیقا ارزیابی کرده‌ام و نظر خودم را می‌گویم که این نشان دهنده خوب یا بد بودن فیلم نیست و کاری به فیلمبرداری و بازی‌های خوب ندارم چراکه این موارد باید در هر اثری باشد. در فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی دیدیم به همسر فردی تعرض می شود و فرد به دنبال کسی که به همسرش تعرض کرده است، می‌گردد زمانی که او را پیدا می‌کند، سیلی می‌زند (البته این تعرض به اشتباه صورت گرفته و فرد متعرض صد در صد هم مقصر نبوده است) در حقیقت من هیچ پیام دیگری از این فیلم برداشت نکردم.

اسلامی در پایان خاطرنشان کرد:

بسیاری از افراد تصور می‌کنند الزاما هر فیلم نباید هدفی داشته باشد بلکه تحریک مخاطب و احساسات او کافی‌ست اما من شخصا موافق این ایده نیستم و معتقدم به هر حال یکسری بار فکری نه به شکل هدف کلیشه‌ای باید به مخاطب اضافه شود، یک مورد کوچک از فیلم برای همیشه در ذهن مخاطب بماند و چیزی به معلومات موثرش در زندگی اضافه کرده باشد.

سپیده شریعت رضوی